پس از هجرت محمد از مکه به مدینه، عمر و ابوبکر خواستار ازدواج با فاطمه بودند، اما محمد پیشنهاد ازدواج آنها را نپذیرفت و گفت که برای این موضوع منتظر فرمان خداست. مدت کمی پس از هجرت، محمد به علی گفت که خداوند به وی فرمان دادهاست که دخترش، فاطمهٔ زهرا، را به ازدواج وی درآورد.
علی بهسبب فقرش جرأت پاپیشگذاشتن نداشت و این محمد بود که کار را بر علی آسان نمود. محمد به او گفت که علی صاحب زرهی است که اگر آن را بفروشد، میتواند پول کافی برای مهر فاطمه تهیه نماید. علی با فروش زره و وسایلی دیگر و شتر یا میش حدود ۴۸۰ درهم فراهم نمود، که مبلغ خیلی معمولی بود. بهتوصیهٔ محمد یکسوم تا دوسوم مبلغ خرج عطریات شد و بقیه صرف خرید ضروریات منزل گردید. آنگاه، محمد فاطمه را از قولی که به علی دادهبود، آگاه نامها، القاب و کنیهها...
ادامه مطلبما را در سایت نامها، القاب و کنیهها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hazrat-fatemeh-zahra بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 21:58